
گریه هایت را به توپ طلا نسبت می دهند. اما مگر نمی دانند که قبلا یک بار آن را برده ای و هیچ کس اشک هایت را ندید. مگر پسری که اشک های مادرش را ببیند و اشک هایش جاری نشود میتواند خود را فرزند بداند؟ کسانی که برای مغرور بودنت همیشه تو را یک قدم عقب تر می دیدند دیشب چیزی در دلشان شکست. بی خردیشان، گیج، منگ، فقط تو را می دیدند و افسانه می بافتند. برایشان قبول کردن اینکه مغرور دوست نداشتنیشان چگونه آن تندیس پوشالی که ذهن مریضشان ساخته بود را با اشک هایش تبدیل به ویرانه می کند سخت بود. دیشب حتی عده ای می گفتند همه ی ایران می خواهند توپ طلا به مسی برسد تا مشخص شود تا چه حد آنها را خرد کرده ای. مغرور ما را دوست نداشته باشید. مغرور دوست نداشتنی ما اینگونه برای ما دوست داشتنی تر است. همه غرور تو را دیدند. غروری که اشک مادر را نتوانست تحمل کند و بغضش شکست.اشک هایی که برای مادر ریخته می شوند مقدسند.
.: Weblog Themes By Pichak :.