|
|
|
می توان ( در اصل باید) این گل را تنها باید به حساب هوش و توانایی مسی نوشت .روی گلهای زده و نزده رئال بازی سرعتی رئال و ناتوانی عمق دفاعی بارسا (خیلی خیلی و...) واضح بود، خدا وکیلی عمل کرد بوسکتس ضعیف بود چون که با خط دفاع پشت خودش فاصله ایجاد می کرد خیلی دیگه واضح بود.@
امام رضا علیه السلام هشتمین امام شیعه اثنا عشرى است و پیامبر(ص) نام وى را به صراحت ذکر فرموده: على فرزند موسى، فرزند محمد، فرزند على، فرزند حسین، فرزند على، فرزند ابوطالب که درود خدا بر همه آنان باد.
کنیهاش ابوالحسن است.
برخى از لقبهایش عبارتند از رضا، صابر، زکى، ولى. . .
نقش انگشتریش: حسبى الله، یا به روایت دیگر ماشاء الله، لا قوة الا بالله.
زادگاهش در مدینه به سال 148 هجرى بود. یعنى در همان سالى که جدش امام صادق(ع) در گذشت و این نظر بیشتر علما و تاریخ نویسان است. (در پاورقی توضیحی داشت مربوط به این قسمت که خلاصه کردم ببخشید)
البته کسانى هم هستند که ولادت امام رضا(ع) را در سال 153 هجرى دانستهاند، مانند: اربلى در کشف الغمه، ابن شهرآشوب در مناقب، صدوق در عیون الاخبار هر چند که کلامش چندان صریح نیست، مسعودى در اثبات الوصیه، ابن خلکان در وفیات الاعیان، ابن عبد الوهاب در عیون المعجزات، و یافعى در مرآة الجنان. . .
و نیز گفته شده که تاریخ تولد حضرت امام رضا(ع) سال 151 است. ولى به هر حال قول نخست از همه قویتر و مشهورتر است و دو قول اخیر طرفدار بسیار کمى دارد.
تاریخ وفات امام رضا(ع)، بنا به گفته علماى و مورخان بزرگ، سال 203 هجرى در طوس بوده است.
کتاب :زندگی 30 یا سی ههه (سیاسی) امام هشتم، ص91
نویسنده : سیِّد جعفر شهیدی
*تحمل کردن زیباست*
اگه قرار باشه روزی به تو برسم
* انتظار آسون میشه *
اگه قرار باشه دوباره تو روببینم
*زندگی شیرین میشه *
اگه قرار باشه مزه ی دستای تو رو بچشم
ا
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله …
*******
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر این خیلی طولانی بود ببخشید بقیش خیلی بی ادبی بود به همین دلیل نذاشتم!
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر
بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر
زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر
یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه دّرد کشان
بودم از جمع خوشان
خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم
زن مگیر ؛ ار نه شودخوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
.: Weblog Themes By Pichak :.